نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





قانون عشق،
.
.
.
.


گریز از قانون است.
.
.


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:16 | |







تلفن همراه پیرمردى كه توى اتوبوس كنارم نشسته بودزنگ خورد...
پیرمرد به زحمت تلفن را با دستهاى لرزان ازجیبش درآورد، هرچه تلفن را در مقابل صورتش
عقب و جلو كرد نتوانست اسم تماس گیرنده را بخواند...
رو به من كرد و گفت،ببخشید ، چه نوشته؟
گفتم نوشته،"همه چیزم"
پیرمرد: الو، سلام عزیزم...
یهو دستش راجلوى تلفن گرفت وبا صداى آرام ولبخندى زیبا و قدیمى به من گفت،همسرم اس


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:9 | |







چراغ قرمز،

فرصت کوتاهی است

تا در آیینه ماشین

خیره شوی به سپیدی موهایت...






« مــرگــــ از آنچــه در آیینــه می بینیــدبـــه شمـــا نــزدیکــــ تـــر استــــــ. »

═══════ ೋღ☃ღೋ ═══════


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:8 | |







قویترین آدم جهان دختر ایرانیه
که با وجود تجاوز فردی و گروهی و اسید پاشی و مزاحمهاى خیابونی و،
زور گیری و، قتل و هزار خطر دیگه
هنوزم تو این مملکت درس میخونه،
ورزش میکنه،رانندگى میکنه،کار میکنه،
عاشق میشه،اعتماد میکنه،مادر میشه
و به بچش یاد میده آدم باشه...!!!
♥ ♥ ♥ ارشیا  ♥ ♥ ♥


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:7 | |







ازدواج تنها جنگی است که در آن می توان

شبها با دشمن در یک سنگر خوابید


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:3 | |







عکست را که نگاه می کنم...

تمام تنم می لرزد...

بغضم میگیرد....

اشک میریزم....

دو سال است که با بغض و گریه انس گرفته ام....

دو سال گذشت اما هنوز هم نیامدی....

دیگر تحمل نبودنت برایم خیلی سخت است.....

کاش......

..............................................................


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:8 | |







مـــدت هــاســت؛

احســاس میــکنــم کــر و لالــ شـــدم...!!!

ایـــن روزهــا...

صــدای احســاسـاتــم رو؛

فقــط صفحـه ی کیبــوردم میشنـــوه...


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:57 | |







شبانگاهان در حالیكه به نقطه ای زل زده ام

به تو فكر میكنم

به جذبه نگاهت

لحظه ای خود را غافل از تو نمی بینم

لبانم برای معصومیت چشمانت ترانه می سراید

در دل غم عجیبی حس میكنم

هرچه میكنم نمی توانم بنویسم

آخر، نگاهم نگاهت را كم دارد...!


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:56 | |







می گویند نوشته هات چرا غمگینه؟؟؟؟؟؟؟

فکر می کردم فقط تویی که از حالم خبر نداری

آخه فقط تویی که متنامو نمیخونی.....

و تویی که مرا به این حال و روز انداختی بدون اینکه هیچ وقت بدانی....

چرا می خواهید بدانید؟؟

مگر نمی گویند از کوزه همان برون تراود که در اوست ؟؟

دل من نیز کوزه ای است ترک خورده که از جداره هایش غم برون میریزد

نمیدانم چطوری باید جلویشان را بگیریم...

نمیدانم...............................


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:55 | |








آهنــگ زنــگ من روی موبایلت با بقیه فــرق داشــت !

ولــی آهنگ زنگــت رو موبایلــم مثل بقیــه بــود !

تــو به خاطــر اینکه بفهمــی منــم ...

و مــن به خاطــر اینکه بــا هر زنــگ فکــر کنم تویــی ...!


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:55 | |







معنی تنهایی را میدانی مگر؟

تنهایی را باید تجربه کرد نه معنی....

اگر چه تو هیچ وقت آن را تجربه نکردی ... و تجربه نخواهی کرد....

اما بدان من به خاطر تو تنهایم....

و تنها خواهم ماند....

چون نمی خواهم نفر سوم باشم....

در ضمن با کسی دیگر باشم احساس خیانت می کنم...

احساس خیانت به تو......

....................................................................ارشیا


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:54 | |







مـــــن کـــهـــــ نـــویســـندهـــــــ نبودمــــــــــــ....

امــــــــا در نبــــود توـــــــ.....

دلــــم شــــغـــل نویـــــــســــندگــــی را انتـــخابـــــــ کــــرد....

نــــوشــــتـــه هـــــــــــایــم ســــــــــــــــاده اســــتــ....

چـــــونــــــــ خـــــودمــــــ ســـــــادهـــــــ امـــــ......

اگـــــــــر ســــــــادهـــ نـــبودمــــــ کـــــهـــــ......

.......................................................ارشیا


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:53 | |







خدایا دیگر تحمل تنهایی را ندارم....

تنهاییت را به رخ من نکش...

تنهایی از آن خودت.....

دیگر بریده ام.....

...................................................ارشیا
 


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:52 | |







خدایا....

این روزها آنقدر درد دل هایم زیاد شده است...

که ترجیح میدهم بجای گفتن آن ها....

سکوت اختیار کنم....

خودت که از درونم خبر داری....

...............................................................ارشیا
 


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:51 | |







خسته شده ام...

از خودم.... از زندگی ام.....

از سرنوشتی که برایم رقم خورده است....

  21سال دارم.....

اما با این سن کم به اندازه یک پیرمرد تجربه دارم....

خدایا فقط یک سوال ازت دارم...

چـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرا؟


....................................................................ارشیا


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:50 | |







درد بدی است....


باید با همه خوشرفتاری کنم...



بخندم اما از روی تظاهر.....



تظاهر به خوشحالی کنم....



که کسی از همهمه ی داغ دلم با خبر نشود....



همه تصور می کنند که عاری ازهر دردم...



اما هیچ کس نمیداند آن روز که بیشتر میخندم....



شب بالشم از همیشه باید خیس تر باشد...



...........................................................


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:49 | |







تـــــو کــــه هــــیچــــــ وقـــــتــــــــــ نــــیـــامــدیـــــــ...

فــــقـــطـــــ در ذهــــنـــمـــ مـــانـــدیــــ و خواهی مــــــانـــــد...

امـــــــا نـــــمـــیـــدانــــمـــ ایــــنــــ دلــــ دیــــوانــــهـــ مــــنــ....

چـــــگــــونـــهـــ ایـــنـــ هـــمـــه خـــاطــره‌ از تــــــــــــــــــو...

ساخـــــــــــــتــــهــــ اســـتــــــــــــــ

.............................................................خدا


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:48 | |







اینجا سکوت مطلق حکم فرماست...


آهنگ گذاشته ام....


به عکس زیبایت خیره شده ام....


عکسی که تنها سهم من از این عشق بود....


همین نه بیشتر.....


عکسی که با دیدنش غم هایم بیشتر...


و اشک هایم سرازیر تر می شوند...


...........................................................خدا


[+] نوشته شده توسط arshia در 1:47 | |







ساعت اتاق را خوابانده ام

بی کوک

بدون باطری

تا حتی هوس یک ثانیه حرکت هم به سرش نزند

گور بابای دقایق !

بی تو بودن

شمارش نمیخواهد ...


[+] نوشته شده توسط arshia در 18:15 | |







از روزی كه نامتـــ

ملكه ی ذهنمـــ شد،

احساســ می كنمــ جمجمه امـــ

با شكوه ترینـــ امپراتوری دنیاستـــ...


[+] نوشته شده توسط arshia در 18:13 | |







آهای ِ روزگار !!

برایم مشخـــص کن

اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی

می خواهـــم رقصــم را با سازت

هماهنگ کنم … !!


[+] نوشته شده توسط arshia در 18:5 | |







به انــدازه تــمام بــودنت...
بــعد از رفــتنت...
نــابودم کــردی


[+] نوشته شده توسط arshia در 13:0 | |







نـﮧ تقصیر قـــاب عکســـت بـﮧ دیـــوار است ؛
نــﮧ تــار ِ موهــات روی تخــت
اگر بعــد ِ رفتـــن ات ، باز عاشقانـــﮧ مـﮯ نویســم .
مـَـــــرگ بر مـن ...
کـﮧ هنـــوز / دوســت اتـ / دارمـ

.
.
.
+ دلتنگـ ِ بودنــی شدمـ کـه دیگـر نیســت /...

+ بـرایـم تکـرار شدنـﮯ نیستـﮯ...هیـچ وقـتـ ...شـایـد عادت کنـم به نبـودنـت . ولـﮯ به نـداشتنت / هـرگـز/ (!)

+ آغـوشـﮯ مـﮯ خـواهـم بـراﮯگریستـن ...هـوای حوصـله ابـری اسـت (!)


[+] نوشته شده توسط arshia در 12:58 | |







فرشته از شیطان پرسید: قوی‌ترین ‌سلاح تو برای فریفتن انسان‌ها چیست؟
شیطان گفت: به آنها می‌گویم «هنوز فرصت هست».
شیطان پرسید: قدرتمندترین سلاح تو برای امید بخشیدن به انسان‌ها چیست؟
فرشته گفت: به آن‌ها می‌گویم «هنوز فرصت هست».


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:48 | |







˙·٠•●♥ می بـافـَــم بَـرایتــــ .. شــالی از جـنـس دلـ♡ــ ♥●•٠·˙


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:34 | |







به این میگن معرفت....


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:16 | |







وفادارى؟ ....... خدا بیامرزدش

صداقت؟ .... یادش گرامى

غیرت؟ ..... به احترامش یك لحظه سكوت

معرفت؟ ..... یابنده پاداش میگیرد

...مرام؟..... .. قطعه شهدا

... ...عشق؟ ..... از دم قسط..

واقـــعـــ ـا به کــــــجــ ـــــا چــــنــــ ـیـــــــن شـــــتـــ ــابـــــا ن؟؟؟


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:10 | |







احساس تــاسـف ،
بـرای تمـام کسانــی کـه بـا چشم هایشان قضاوت میـکننـــــد
حـس نمیـــــکننـــد ...
نمـی شنونــــد ...
نمیچشنـــــد ...
فقـط میبینــــند و متهـم می کننــد!


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:10 | |







پــس از تــو
سیــاه شــد دلــم!


چــون سنگــی،
بــه جــا مــانــده از آتشــی خــامــوش


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:4 | |







بعضی وقتا هست که دوست داری کنارت باشه...
محکم بغلت کنه...
بذاره اشک بریزی راحت شی...
بعد آروم تو گوشت بگه:"دیوونه من که باهاتم"


[+] نوشته شده توسط arshia در 2:2 | |